سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیین دانایان 1

چه رزقی و چه میزبانی ... !

چقدر لذت خواهی برد اگر بگویند امشب شام را مهمان فلان عالم هستی؟!
چقدر لذیذ تر خواهد بود اگر بگویند شام را مهمان حضرت آقا هستی و با ایشان سر یک سفره غذا خواهی خورد؟!
شاید از فرط اشتیاق جان بدهی اگر بگویند امشب را مهمان امام زمانت هستی و ولی عصر (ارواحنا له الفداه) تو را سفارشی به خیمه اش فراخوانده؟!
تا حالا به این فکر کرده ای که
شهدا نزد عزیزترین عزیزان، یعنی خود خدا روزی می خورند ...
چه رزقی و چه میزبانی ... !

 

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله اموات بل احیاءُ عند ربهم یرزقون
مپندارید که شهدا مرده اند بلکه زنده اند و نزد خدایشان رزق می خورند


شعری در پاسخ به معلم ریاضیم

سال اول دبیرستان معلم ریاضیمان که دستی هم در شاعری داشت برایمان شعری را خواند؛ که بیت های آن با عبارت "کاش می شد" شروع می گشت. سر همون کلاس بود که تصمیم گرفتم شعری با همان وزن و قافیه در جواب ایشان بگویم
چند روز پیش که سراغ وسایلم رفتم به اون جوابیه رسیدم که با اندکی تغییر در زیر می آید

 

می توان شمع بود و سوخت سوخت
می توان پروانه بود و باز سوخت
می توان مردمی بی کینه داشت
می توان دردی درون سینه داشت
می توان این درد ها را فاش کرد
عاشقی را با فلک ابراز کرد

می توان در دل شب آزاد شد
و دمی با عشق او دمساز شد

می توان این قفل ها را باز کرد
می توان مستی خود آغاز کرد
می توان عشق حقیقی را بدید
می توان رفت و به دریا هم رسید
می توان با عاشقی، هم ناله شد
یا برای مِیِ
او پیمانه شد
می توان عشق را معنا نمود
عاشقی را با گل زهرا نمود
می توان نفخ سور آغاز کرد
زندگیِ مردگان، آغاز کرد
کاش می شد عشق را درمان نمود
یا که عاشق را دمی سامان نمود
کاش می شد یار را هم یار بود
یا دمی با عشق او بیدار بود
کاش می شد شعر زیبایی سرود
و در آن معنای عاشق را نمود


خوشحالم که شما هم در مورد عالی بودن شعر فوق با من هم عقیده اید ... :دی


گفتم: که روی ماهت. . .

گفتم که روی ماهت. . .

 

گفتم: که روی ماهت از من چرا نهــان است؟
گفتا: تو خود حجابی ور نه رخم عیــان است!

گفتم: که از که پرسـم جانا نشــان کویــت؟
گفتا:نشان چه پرسی آن کوی بی‌نشان است

گفتم: مرا غم تو خوشتر ز شادمــانی است
گفتـا: که در ره ما غم نیــز شادمـــان است

گفتـم: که سوخــت جـانــم از آتــش نهـــانـم
گفت:آنکه سوخت اورا، کی ناله وفغان است

گفتـم: فراق تا کی؟ گفتا: که تا تــو هستی
گفتم:نفـس همین است،گفتا:سخن همـان است

گفتـم:که حاجتـی هست، گفتــا:بخـواه ازمـا
گفتم: غمم بیفــزا، گفتا: که رایگـان است. . .

 

 

 

 نه تنها د ل ت ن گ خودش و نگاه مهربونش، دلتنگ جمکـــــرانشم هستم. . .

 

دعا بفرمایین لطفا. . . :(


برخورد مقتدرانه ناوگروه اعزامی ارتش با رژیم صهیونیستی


   برخورد مقتدرانه ناوگروه اعزامی ارتش با رژیم صهیونیستی


  فرمانده نیروی دریایی ارتش با بیان اینکه این ماموریت بنا بر برنامه‌ریزی قبلی صورت گرفت، تاکید کرد: «این کار تاثیر بسیار بزرگی بر منطقه داشت که نشان دهنده پیشرفت جمهوری اسلامی است و هر چند دشمنان ما از این موضوع ناراحتند اما ما از ناراحتی آنها خوشحال می‌شویم.»

سیاری در ادامه به برخی کارشکنی‌های رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از انجام این ماموریت اشاره کرد و گفت: «آنها به مصر و حتی سوریه فشار آوردند تا هماهنگی‌های لازم با ما صورت نگیرد و حتی در مسیر تهدید کردند و قصد داشتند منطقه را خطرناک نشان دهند که ما به آن توجه نکردیم.»
وی گفت: «حتی در دریا نیروهای رژیم صهیونیستی از ناوگروه ما خواستند تا خودشان را معرفی کنند که ناوگروه ما به آنها اعلام کرد "به شما ربطی ندارد و خفه شوید" و پس از این بدون اعتنا به درخواست رژیم صهیونیستی به مسیر خود ادامه داد.»
فرمانده نیروی دریایی ارتش گفت: «آنها خیلی تلاش کردند برای ما ایجاد مشکل کنند اما قرار نبود ما از این مسائل بترسیم و این اقدام ما موجب ناراحتی و ترس رژیم صهیونیستی شد که حتی وزیر جنگ آنها نیز به این امر اذعان کرد و ما معتقدیم این موضوع به برکت همان رمز پیامبر اعظم(ص) بود.»